میخوام تو این پست عکس دوستای سجادو بذارم و این پست بمرور زمان آپدیت خواهد شد بریم ادامه مطلب این ریحانه جون دختر خاله زینب ایناهم از راست علی . هانیه و عرفان نوه عموهای بابا امیر ...
سجاد مامان چند روز پیش رفتم سر کمدت و دیدم بهلههه چند تا از لباسات اندازه ات شده تنت کردم و عکس انداختم چون ممکن بود بعدا یاذم بره قربونت بره مامان که انقدر خوشتیپییییییییییی ...
تو هفته گذشته بابا امیر در مغازه کار داشت و ما یه 2روزی رفتیم خونه مامان جون شما خوابت میومد ولی نمیخوابیدی فکرکنم گهواره تو میخواستی مامان جون هم زحمت کشیدن برات گهواره درست کردن و بالاخره خوابت برد ...