پسری که تازه از حمام اومده
پسری رفته دکتر
پسرم چند روز پیش شما خیلی گریه میکردی و اصلا هم ساکت نمیشدی بابایی گفت ببریمت دکتر ببینیم چی شده حاضر شدیم رفتیم اقای ذکتر مهربون تا اومد شمارو معاینه کنه شروع کردی به خندیدن دکترم گفت این کجاش مریضه به این سر حالی بعدشم گفت شما یکم دلدرد شدی بخاطر داروهایی که من میخورم بمیرم برات پسرم ببخشید اینم پسری تو دکتر ...
نویسنده :
مامان یگانه
14:50
حکایت جوراب
مامانی هروقت جوراب پات میکنم انقدر پاهات رو به هم میزنی تا درشون بیاری نکنه مثل مامان سعیده گرمایی هستی شما ؟ اینم سند یکی از جوراب هارو دراوردی و در حال تلاش برای دراوردن دیگری ...
نویسنده :
مامان یگانه
14:42
دست خوردن
مامانی یکی از کارایی که جدیدا انجام میدی دست خوردن تا ازت غافل میشیم میبینیم صدای ملچ ملوچ میاد و میفهمیم بللللهههه اقا سجاد داره دستاشو میخوره ...
نویسنده :
مامان یگانه
19:29
سجاد نگووووو یه دسته گللللللل
در ضمن سرهمی تنم رو هم خاله ویدا جون زحمت کشیدن مرسییییییییی ...
نویسنده :
مامان یگانه
18:52
اولین روروک سواری
پسرم امروز برای اولین بار نشوندمت تو روروگ یگم بودی بعدش خسته شدی اما هنوز برات زوده مامان ...
نویسنده :
مامان یگانه
18:14